تاوان
گاهی یک اشتباه کوچک باعث گناهان بزرگ میشه و گاهی
گناهان کوچک کم کم به گناهان بزرگ تبدیل میشن گناه و
اشتباه هر دو تاوان دارن اما گاهی تاوان اشتباه یک یا چند
نفر رو یکی دیگه متحمل میشه چرا چون عدالت نیست و
قاضی کور میشه و مجرم فقط تاوان پس نمیده این وسط
حکم قاضی کمک کننده س تا مجرم فقط تقاص پس بده
اما حکم قاضی میون دو تا مجرم فقط میره سمت یکی و
مجرم بعدی نه تنها تاوان پس نمیده بلکه ارزشش بالا تر
میره و میتونه کلی دروغ بگه و راحت باور بشه و هعی
یه مجرم تاوان پس میده و یه مجرم روی سر قاضی میره
و راحت میتونه مجرم رو منفور تر از همیشه کنه و با
منفور تر کردن همونقدر محبوب بشه و حکم صادره رو
سنگین کنه اونقدر که عدالت زیر پا له بشه و بیگناهان هم
تاوان جرم دو مجرم رو از خودشونم بیشتر پس بدن و با
مظلومیت فقط نظاره گر باشن و تاوان پس بدن و نتونن
به قاضی بفهمونن که حکمش نه تنها صحیح نیست بلکه
چشمش رو باز کنه و دروغ های مجرمی که با آتو گرفتن
شده تاج سر داره علنا دروغ میگه و داره شر به پا میکنه
و میگه دارم قاضی رو آروم میکنم یووقت ناراحت نشه
حاجی داری رسما قاضی رو از حد هم پر میکنی هه به
قول آهنگ مهدی یراحی قاضی زیاد میشود وقتی عدالت
نیست ما حق به جانب همه شاکیان هم هستیم. کاش یکی
تو این دنیا بود که عادلانه قضاوت میکرد و هر دو مجرم
رو محکوم میکرد جوری که دیگران هم تاوان جرم یکی
دیگه رو پس ندن آه اینا که گفتم سیاسی نبود اجتماعی بود
و دادگاه زندگی بود و قاضی و آدماش هم همشون قاضی
و وکیل و متهم یا مجرم تو دادگاه بودن یه روز مجرم یه
روز قاضی یه روز وکیل میشیم و برای قدرت شرافتمون
رو وجدانمون رو قربانی میکنیم گاهی تقاص گناه دیگری
رو بیشتر از اون پس میدیم چون حکم اشتباهه و قاضی
حکمش مجرم دیگه رو وزیر میکنه وزیری که استرس
خالص میسازه با شری که دنبالشه با آتوی تو دستش داره
خودشو بالا میکشه تا قاضی کور تر بشه و مجرم دعوایی
که قاضی رو کور تر کنه دوست داره حتی اگه به ضرر
کسایی باشه که از دعوا بدشون میاد. آقا یا خانم قاضی یه
فرصت میخام حرف بزنم من جرمم چیه این وسط مجرم
ببخشید وزیر یا وکیلتون هر کوفتی هست شده قاضی داره
از این قضیه سواستفاده میکنه مجرم خریت کرده نباس اون
یکی مجرم بشه قاضی اما نه اگه بگم این حرفو قاضی منو
رسما مدافع مجرم حساب میکنه تازه مجرمی که تاج سر شده
دروغ هاشم قابل باور شده چه برسه اسمشو بگذاریم مجرم
پس چیکار کنم؟ فقط باس دو مجرمی که بانی وضع موجود
شدنو لعنت کنم و دروغ های پی در پی بشنوم به پا کردن
تماشا کنم و تو سکوت فرو برم و استرس بکشم فقط بخاطر
خریت دو مجرم یکی از طمع یا بی اعتمادی یکی هم بخاطر
قدرت دنبال شر های بزرگ و بی اعتمادی بیشتر و منم با
استرس تمام و ترس از آینده مبهم و با کوری قاضی مقابل
دروغ های مجرم تاج سر شده مجازات بشم فقط بخاطر دو
مجرم احمق کثیف و قاضی کور و خشمگین آه دوباره و
دوباره یکی از مجرما آتو میگیره و میشه تاج سر و این
چرخه ادامه پیدا میکنه و عمر به بد ترین شکل تلف میشه
کاش یکی بود که عدالت رو میدید و با جرم یکی دیگه
سوابق یه مجرم دیگه رو پاک نمیکرد و جرم های آینده
اش رو نادیده نمیگرفت خسته شدم از آدما از زندگی با
استرس از اینهمه بی اعتمادی خواهشا محبت رو درست
تقسيم کنین. تبعیض قائل نشین. یه شری به پا میشه بجای
خاموش کردنش بنزین رو آتیش نریزین. و بی اعتمادی
ایجاد نکنین با دروغ و پنهان کاری خلاصه بسه دنیا به
اندازه کافی گند هست گند ترش نکنیم.
سلام من رضا جوادی متولد 1375 هستم من از شش سالگی بیمار هستم میتونستم همه کار هام رو انجام بدم اما حالا خیلی قدرتم کم شده