نامه ای به خودم 4
یه روزایی سکوت خفه کننده ای خونه رو پر
میکنه که موسیقی فقط میتونه کمی از احساس
خفگی ات رو کم کنه و یه روزایی آدما اونقدر
چرت و پرت میگن و همدیگه رو راحت تخریب
میکنن که اندازه همون سکوت حس بدی داره
یه روزاییم آدما کنار مردم یا پشت تلفن اونقدر
شاد و خوش رفتار میکنن که باور نمیکنی همون
آدمایین که حس خفگی بهت میدادن. تبعیض بده
اما هست. آدما اگه بخوان کاری رو انجام بدن
نه صحبت منطقی نه دعوا و تهدید هیچی نمیتونه.
منصرفشون کنه. حداقل آدمای اطرافت. اینا رو
گفتم تا یادت نره چون گاهی فراموش میکنی.
آدما رو نمیشه تغییر داد چه مثبت چه منفی.
و هر چقدر کمتر حضورت حس کنن کمتر
بهت بی احترامی میکنن. بده ولی جدی و
کم حرف و بی احساس جلوه کنی کمتر بهت
ضربه میزنن. خوشرویی باعث میشه کوچیک
بشی. میدونم این رفتارها اصلا بهت نمیخوره
ولی برای کمتر شدن دردسر سعی کن نقش
بازی کنی. هرچند میدونم نمیتونی ولی سعی
کن.میدونم انتخابت بین بد و بدتره ولی
اینطوری بهتره باور کن.
سلام من رضا جوادی متولد 1375 هستم من از شش سالگی بیمار هستم میتونستم همه کار هام رو انجام بدم اما حالا خیلی قدرتم کم شده