نامه ای به خودم 3

مراعات و از خود گذشتگی رو بذار کنار چون کوچیک

و بی ارزش تر میشی. هر کاری کنی بازم بدجنس خطاب

میشی و فحش میخوری. تنها و بی کسی بدون که آدما

عاشق تبعیضن و به کسانی که بهشون کم اهمیت میدن

عشق میورزن و به کسانی که بیشتر کنارشونن تهمت میزنن

قراره معلولیت به ته ته عذاب برسونتت. تنهایی تنهای تنها

هیچکس درکت نمیکنه و بهت اهمیت نمیده. زندگی نکردنت

به کتف کسی نمیاد و هیچکس نه قراره بفهمه نه درک کنه

چی می کشی. هیچوقت از خانواده شانس نیاوردی. خدا

هم تو زرددو خیالی از آب در اومد. این دنیا همش عذابه

هر کدوم از موجوداتش یه جور تو عذابن و به شکل

تبعیض آمیزی عذاب برخی موجودات زیاده و برخی

خیلی کم. بچه و پیر و جوون نداره خدایی نیست صدای

ناله های موجودات رو بشنوه و کمکشون کنه. نه بدا

محاکمه میشن نه خوبا تحسین و تشویق. هر کس قدرت

داره قانون تایین میکنه و درست و اشتباه بودنش مهم

نیست فقط بگذار هر کاری که میخان بکنن، چه درست

چه غلط مهم نیست وقتی بخان کاری رو بکنن میکنن

و منطق حالیشون نیست و با زور و تهدید و منت و

دعوا یا دل شکستن فرق نمیکنه بالاخره‌ انجامش میدن

کاراشونم معمولا تبعیض و مردم پرستیه.

دویدیم و دویدیم

دویدیم و دویدیم، به جایی نرسیدیم

تو این دنیای نامرد, رنج زیادی دیدیم

آدما رو شناختیم, دیگه خوشی ندیدیم

انگار خدا خواب بود،خوشبختیو باد برد

حرمت شرف احترام, آدم مثل آب خورد

درد و مرض زیاده ، میخام بشم پیاده

حرکت و برکت ، هست یه دروغ ساده