قوانین وبلاگ(پست ثابت)

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com
نایت اسکین
 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

قوانین وبلاگ

اگه برای اولین باره که به این وبلاگ

آمده اید قبل از هر کاری قوانین

و تمامی مطالب مهم دیگر

را در ادامه مطلب مشاهده کنید

اگه سیگاری هستید یا معتاد

حق خواندن مطالب این وبلاگ

را ندارید مگر اینکه در حال

ترک باشید این قانون رو برای

این گذاشتم که توی اینترنت چیز هایی

دیدم که اشک ادم رو در میاره

پس افراد سیگاری معتاد و قلیونی تریاکی

تزریقی و... ترک کنید چیز هایی که

تو اینترنت دیدم حتی تصورش رو هم

نمیتونید بکنید خیلی دردناک تر از

اونیه که فکرش رو بکنید.

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 سمت راست وبلاگ به روز ترین

بخش وبلاگ میباشد که منتخب ترین فیلم

ها و کلیپ های آپارات درج میشود.

 

 

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

متاسفانه فعالیتم در این وبلاگ کم شده

ولی توی تلگرام گروه فرشته های کوچولو فعالم

قوانین ورود

چت جدا از موضوع گروه ممنوعه

مطالب فقط در مورد کودکانه

اگه با قوانین موافقین و کودکان رو دوست

دارین از الان میگم خوش اومدین

ورود

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 بخش تبادل بنر

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

اول لوگوی من رو بگذارین بعد

بگین تا بنر یا لوگوتونو بگذارم

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

  .:مرکز دانلود موبایل و کامپیوتر:.

 

.:مرکز دانلود موبایل و کامپیوتر:.

چیزایی که باید قبل از 30 سالگى بدونید.2

8 بهونه نیارید آدمای ضعیف کوهی از بهونه دارن

9 دست از لجبازی و تیکه انداختن بردارید این اسمش

باغیرت بودن نیست بیشرفی و پسرفته.

10 وقت کمه یه موضوعی رو کش ندید.

11 سعی نکنید آدما رو تغییر بدین غیرممکنه

بجاش خودتونو تغییر بدین با دوری از بازنده ها

و تمرکز روی افراد موفق اینطوری انگیزه میگیرید.

12 با هیچکس جز روانشناس و خدا در دو دل نکنید.

13 مفتی کاری نکنید و کسیم کرد مراقب باشید.

چون هیچ گربه ای محض رضای خدا موش نمیگیره.

14 از افراد خودشیرین،غرغرو،دروغگو دور باشین.

خدا

خدا وجود نداره. اگه داشته باشه سادیسم داره

توی محاصره ی بیماری های بیشمار جسمی

و روانی زندونی مون کرده و باید آدمایی رو

تحمل کنیم که باطنشون بوی تعفن میده اما توی

ظاهرشون قابل تشخیص نیست و حتی احمق ترین

آدما هم میتونن باطن نجسسونو پنهان کنن.

حرفم راجب آدما نیس درباره خداست. چرا باید

زیر منت باشیم؟ چرا کسایی که تلاش میکنن

به جایی نمیرسن؟ 29 سالمه و هنوز زیر صفرم

و زیر منت. و مثل پیرمردا قرص میخورم و هیچ

حق انتخابی نداشتم تو مسائل مهم زندگیم. مثلا من

نرفتم جنگ که جانباز بشم خود ب خود معلول شدم

من انتخاب نکردم بشینم تا چاق بشم و سنگین وزن

و متحمل جوش باسن. من اشتباهی نکردم

که باعث آپنه خواب و نارسایی قلبی بشه.

کی قراره زندگی کنم؟ حتی دلخوشی هامم

توسط خدا و آدما به عذاب تبدیل شدن.

کنترلی روی خوابم جوشم و بیماری هام

ندارم حتی نمیدونم درد قفسه سینه ام از

چیه؟ نه پدر دارم نه کسی که درکم کنه

تنهام تنهای تنها.

درد و دل

خیلی وقته چیزی‌ ننوشتم. دلم خیلی پره اما دستم

به نوشتن نمیرفت، جوش باسن هم نمیگذاشت.

نمیدونم گفتم یا نه اما هرچی بیشتر میگذره

بیشتر صادق هدایت رو درک میکنم.

واقعا دنیا جای قشنگی نیست. جنگ،بیماری،تهدید

فقر، مرگ، ترس. کاش برای بچه‌ها نبود. کاش

میتونستم یه جایی بسازم که تمام بچه ها رو

قایم کنم تا دست این بلایای طبیعی و

انسانی در امان باشن. همش بخندن و بازی

کنن و شاد بزرگ شن. این دنیا برای همه

جای مزخرفیه ولی کاش میشد برای بچه ها

اینطور نبود.

دلنوشته تولدم5

فردا تولدمه و تو این 29 سال هیچ فایده ای نداشتم

قبلا بی هدف بودم الان نمیتونم به اهدافم نزدیک

بشم. از بهونه آوردن متنفرم اما نمیدونم ولی فکر

میکنم معلولیتم مخصوصاً جوش باسن نبود موفق میشدم.

8 ساله از آدمایی که سنشون بالای دو رقمه میترسم.

از خودم و آدما هر روز ناامید تر میشم. سر تا پا

اشتباهیم و فقط دنبال نصیحت و اصلاح همدیگه ایم

کاش میشد خدایی بود یکی که روز تولدم بهش بگم

حقمو، سلامتیمو میخام. یه روز کامل از هیاهوی

جهان دور باشم و زیر منت نباشم. بگم بسه دیگه

دیگه نمیخوام جسمم و روحیه ام پسرفت کنه.

نامه ای به خودم 8

میدونم آرامش میخای اما نمیگذارن و میگن تو قبره

اما نمیدونن آرامشی که میخای اون قدرتی که توی

ذهن مریضشون تصور میکنن نیست. نمیدونن چی

میخان، فقط میخان حرفشون به کرسی بشینه اونم به

هر قیمتی با توهین و تحقیر و لجبازی و قهر و دعوا

باید برسن تا آروم بگیرن. بعدش انگار نه انگار که

اتفاقی افتاده. اما نمیدونن با این دورویی ها و قدرت

طلبی ها و لج و لجبازی ها و رقابت و پایین کشین هم

قراره حرمتا بیشتر شکسته بشه و اعتماد ها نابود بشه.

عواقبش فکر نمیکنن و اینو بدون قرار نیست تموم بشه

و این بیماری سن و سال نمیشناسه و تا الان که دارم

این نامه رو مینویسم ادامه داره. بدون قراره از آدما

متنفر بشی. قوی باش و به خودت اهمیت بده چون

نه قدرتی برای کنترل اوضاع داری. نه کسی به

احساساتت اهمیت میده. فقط یادت باشه خوب که

شدی تنها زندگی کن. چون اینا قرار نیست درست

بشن و قرار نیست این مسخره بازی ها رو تموم کنن.

تو بهترین حالت درجا میزنن و تو چرخه ی لجبازی

دعوا،قهر،آشتی. گیر کردن. و مدام تکرارش میکنن

و لا به لای اینا بد ترین و تحوع آور ترین کارشون

مردم پرستیه و بجای خانواده مردم اولویتن که خیلی

بده یا بهتره بگم فاجعه س. هه هر بار که گفتم فاجعه

اس بد تر ادامه دادن و بعدش هنگام مواجه شدن

با عواقبش گفتن شانس ندارم. من نوسترآداموس

نیستم اما میدونم عاقبت خوردن سم یا مسمومیته

یا مرگه. و مردم پرستی سمه و محبت پادزهر اما

اولی خوبه و برای دومی باید زبون چرب و پاچه

خواری و تایید کردن اراجیف صاحبان قدرت لازمه

حتی حمایت ازشون هنگام لجبازی و ظلم عزیزت

میکنه و محبت می بینی و رقیبت هم پایین کشیده

میشه و تبعیض حکمفرما میشه. خوبه اما وجدان

کم کم می‌میره و جاشو میده به تظاهر به انسانیت.

یادت نره تنهایی و تنهای تنها.

نامه ای به خودم 7

سلام از آینده

آنقدر خودتو سرزنش نکن. تقصیر تو نیست.

تو مسئول اشتباهات دیگران نیستی تو خودت

قربانی هستی. تو توی این جریانات خودشیرینی

نکردی،رقابت نکردی، تو باعث بی اعتمادی ها

نشدی. حتی تلاش کردی دعوا نشه. خیلی جا ها

سکوت کردی. هیچکی نیست بهت بگه اینارو

اما من از آینده میگم. عذاب وجدان نداشته باش

نهایتا تو سن کم چند بار خبرچینی کردی که باور

کن اگه خبرچینی هم نمیکردی اوضاع فرقی

نمیکرد. قوی باش و به هیچکس اعتماد نکن

و خودتو مقصر ندون چون تو خوب همه رو

میخوای حتی برا دشمنی ک آینده اضافه میشه

هم بد نخواستی. قوی بمون. تو قوی هستی و

تنهایی رو حس کردی ولی باور نه. باور کن

تنهایی میون اینهمه آدم. اگه قبولش کنی میتونی

از پس مشکلات بر بیای. قوی باش.

نکات خوشبختی

میخام راز که نه نکات ساده ای رو بگم که زندگیتونو

تغییر میده. تغییرات مثبت و تاثیرگذاری که بهش میگن

خوشبختی. شانس هم دخیله. اما رها کردن خودمون

دست تقدیر و سرنوشت رسما بیرون کردن شانس از

زندگی محسوب میشه. این وسط اولویت بندی خیلی

مهمه. اولویت اول خودتونید(خودخواهی نه ها)

ورزش کنید و خوب بخوابید و تغذیه مناسب داشته

باشید و... هر چی خودتون دوست دارید. از این

حرفای کلیشه ای بگذریم و بریم سراغ اصل

مطلب. اولویت دوم خانواده س. هرچند بعضی از

خانواده ها غیر قابل اعتماد و داغونن ولی بازم

اولویت خانواده س چون بیرون پر گرگه که تو

لباس بره ان. تا یادم نرفته میگم غر نزنید چون

هم کاملا بی فایده س هم از چشم خوب و بد

می افتین. خواسته تونو قاطعانه بگین و اگه رفع

نشد از هیچکس انتظار نداشته باشید تا عصبانی

نشین مخصوصا الان که دورمون پر از آدمای

بد قول و فراموشکاره. مثل الان که انتظار رفع

فیلتر ندارم و شکممو صابون نمیزنم، با اینکه

گفتن امروز تلگرام و گوگل پلی قطعیه.

اینم بگم که اینترنت بدون فیلتر حق قانونی همه س

اما اگه دهن بین بین باشیم هم برا کشور هم

هم خودمون آسیب های زیادی به همراه داره.

هم بلانسبت باید به نامسئولان سواری بدیم هم

به برعندازان دوزاری مزدور که فقط بلدن از

خارج واق واق کنن. اولویت دوم همسره که انتخاب

کردنش خیلی مهمه. حالا چرا دوباره گفتم اولویت دوم

چون همسر بعد ازدواج جز اعضای خانواده حساب

به شرط انتخاب درست. ی سری فاکتور ها هست

که تو انتخاب آدم درست کمک میکنه حتی اگه انتخاب

خیلی طول بکشه باز ارزشش رو داره چون خیلی

مهمه. فرزند هم جز اولویت دومه چون جز خانواده س

اولویت های بعدی فامیل و دوست و غیره س و

تو قدم اول نباید اولویت های اول و دوم رو فدای هم

کرد اما دیدم که اولویت دوم فدای اولویت های سوم

و چهارم شدن هم توسط والدین هم توسط فرزندان.

خوشی های موقت مثل تماس تلفنی و دوستان و

فامیل و... تا زمانی که به اولویت های اول و دوم

آسیب نزنن خیلی هم خوبن. مثلا وقتی بچه تون توجه

میخاد مهمونی یا تلفن،کاری که میکنیم رو کنار نگذاریم

و دعواش کنیم اولویت دوم رو فدا کردیم و اگه به همه

دلخوشی ها نه بگیم اولویت اول رو فدا کردیم.

کلام آخر سعی کنیم اشتباه نکنیم. زندگی به بعضیا

فرصت جبران نمیده اما اگه فرصتش پیش اومد

یه اشتباه رو دوباره تکرار نکنیم همین.

15 دقیقه درباره ی خودم 6

اوایل حالم بد میشد مینوشتم اما الان حالم بهتر

بودنی مینویسم. شاید تقصیر جوش باسنه که

امروز یکم اجازه داده با درد کمتری بتونم

حداقل بشینم. علائم افسردگی هم وقتی جوش

شدید میشه نمایان میشه. بقیه فکر میکنن بخاطر

اخبار جنگ اینطوری ضربان قلبم رفته بالا

اما نمیدونن خیلی وقته دیگه سر شدم. چون

دنیا دقیقا برعکس اونیه که میخام. قبلا هم

درباره دغدغه هام نوشتم و برای اونایی که

میتونم کاری کنم تلاش میکنم و برای اونایی

که نمیتونم صبر میکنم تا تریبونی راه حلی

پیش بیاد و بهش فکر نمیکنم جوری که انگار

حل شده یا فقط یه فیلم تخیلیه. چون ناراحتی

و درگیری فکری من هیچ تغییری تو نتیجه

وقایع نداره. نمیدونم اسمش سر شدنه یا چی

اما بنظرم منطقیه. بیشتر اولویت های آدما

آزارم میده و حرفاشون که بوی دعوا و شر

میده و وقتی اراجیف بی ارزش رو به زبون

میارن و میگن میخواستم فلان چیزو بگم یا

فلان جوابو بدم و... بوی لج و لجبازی های

احمقانه‌ای که آخرش جوری تموم میشه که

انگار اتفاقی نیوفتاده. واقعا کنترل افکارمو

ازم می گیره مخصوصا وقتی نمیتونم درباره

احساسم و افکارم حرف بزنم چون نتیجه اش

همیشه بد تر از افکار آزار دهنده بوده.

اولین بار برای غیبت توجیه کلیشه‌ای شنیدم

دومین بار برای لج و لجبازی بود که بجای

حل مسئله از من مایه گذاشتن.

سومین بار برای تبعیض بود که بهم تهمت

زده شد و کتک خوردم. لابلای اینا بارها

بعد مدت طولانی هر بار که سکوتمو شکستم

بازم نتیجه نداد یا شنیده نشد یا به شوخی ختم

شد. تو ی مورد خارجی هم که دیگه رسماً

غیر قابل تحمل بود که یکی غیر از اعضای

خانواده دردسر درست کنه و آرامش رو بهم

بریزه من شده بودم کسی که میخاد رئیس شه

و گه خور خطاب شدم و لج و لجبازی ها به

سمت من کشیده شد و بجای پایان دردسر ها

یا کمتر شدنش منم وارد بازی کثیفی که شروع

نکرده بودم شدم و بخاطر همین باهام لج شد و

نفس کشیدنمم جرم بود و فهمیدم آدما میرن سمت

لیاقتشون و دوباره سکوت کردم و بعد یه هفته

لجبازی باهام تموم شد و علتش احساس قدرت

و موفقیت سرکوب من بود. و بجای اعتراض به

ظلم فقط ظالم رو از زندگی ام حذف کردم

وجود داره اما انگار وجود داره صداش میاد

اما انگار صدای شخصیت تلویزیونه. وقتی

قدرت اعتراض به ظالم رو نداری فقط باید

از ذهنت حذفش کنی. قرار نبود اینا رو

بنویسم و بیشتر از یه ربع بشه اما کمی

سبک شدم و این خیلی‌ مهمه.

15 دقیقه درباره ی خودم 5

الان که دارم مینویسم بواسیرم خوب شده و

معلوم نیست کی برمیگرده. حال جسمیم یه

جوری شده گاهی قلبم انگار مثل گنجشک تو

دست میخاد بیاد بیرون ولی زورش نمیرسه

و دست و پا میزنه. نمیدونم بخاطر پاییزه یا

حال روحی و جسمیم، شب ها خیلی دلگیره.

از شروع بیماری معلولیتم هیچکسی درکم

نکرد. و زیر منت هر کسی افتادم زورش به

مریضی ام نرسید و من یجورایی شبیه مجرم

بودم و هستم مثل کسی که انگار خودش خواسته

معلول باشه. خیلی تلاش کردم تا کیفیت زندگیم

پایین نیاد اما همه از صفر شروع کردن و من

از زیر صفر و هنوزم زیر صفرم.به خیلی از

دلخوشی ها و آرزو هام نرسیدم و ناراحتی ام

اینه که بیشتر مشکلاتم بخاطر اشتباهات خودم

نبوده. برعکس بقیه که لم میدن و درباره زندگی

همدیگه نظر میدن و راحت تصورش میکنن ولی

اشتباهات خودشون توجیح میکنن و توجیح بقیه

رو منقطی نمیدونن. من همیشه سعی کردم خودم

و دیگران رو درک کنم و پیشرفت کنم اما زیر

صفرم و سال هاست زنده ام و زندگی نمیکنم.